در بهار ، اغلب ، شکارچیان ، پرنده ها را صید نمی کنند،در بهار پرنده
داران نیز ، پنجره قفس ها را باز می کنند تا در باغ بلبلانه چهچه بزنند. هر
مناسبتی در سالی که گذشت ،می توانست فرصتی باشد تا زندانیان سیاسی آزاد
شوند و به این بهانه ، رابطه ملت و حاکمیت ، تا حدودی بهبود یابد . مناسبت
هایی چون ماه رمضان ، عید فطر ، عید قربان ، ایام محرم ، دهه فجر و ۲۲ بهمن
، روز ملی شدن نفت ، عید نوروز ، ۱۲ فروردین و سیزده بدر . اما هنوز هم ”
بهار ” هست و فرصت باقی است .
آزادی و شکوفایی ، سر فصل تیتر بهار در طبیعت است . از دیدگاه بسیاری از
متفکران و از منظر قرآن ، قانون طبیعت بر جامعه نیز حاکم است و کم وبیش
جامعه و طبیعت در یک نظام هماهنگ قرار دارند . این یکی از سنت های الهی است
.
حاکمیت موجود ایران که مدعی اسلام گرایی است ، می توانست و همچنان می
تواند این نظام هماهنگ را در هستی قرائت کند و آزادی های بهارانه را به
جامعه و ملت تقدیم کند .
آزادی خواهی ، دموکراسی طلبی و ترتیبات قانونی ، سه شاخصه اصلی جامعه
ایران است که در صد سال گذشته و همچنان بر تارک مطالبات ایرانیان می درخشد
.اگر کاوه آهنگر شاهنامه فردوسی و آزادیخواهان ایرانی در سالهای سلطه اعراب
بر ایران را هم بر آن بیافزائیم ، می توانیم این سه خاصه را ” کهن الگوی ”
ذهن مردم ایران تلقی کنیم . این سه مشخصه همواره خاطره جمعی و تاریخی ملت
ما را به خود مشغول کرده است .
حتی اگر فقط به این مطالبات سه گانه بین دو انقلاب مشروطه و بهمن ۵۷
متمرکز شویم ، می بینیم که هر یک از این دو انقلاب پروژه هایی ناتمام بوده
اند . وضعیتی که در شرایط فعلی و در این مرحله تاریخی – سیاسی کشورمان ،
حاکمیت و ملت می توانستند دست در دست یکدیگر این پروژه های ناتمام را تکمیل
کنند و با آزادی زندانیان در بند ملت ایران این پروسه تکیل شود .
با یک نگاه کلی این ازادگان در بند را می توان طبقه بندی و به شناسایی آنها اقدام کرد :
۱ – زندانیان گمنام و بی نام و نشان ، از زن و مرد و پیر و جوان و
نوجوان . آنها بدنه ملتند . آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن
موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری است که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند .
خواسته آنان تنها مشتی از خروارها مطالبات مردم اند . آزادگانی که همچون
ملت ایران خود بی کس و کارند و فقط خدا و آرزوهای شان را دارند . همین و
بس . به همین دلیل در زندان نگه داشتن آنها نمادی از زشت ترین ظلم ها ورنجی
است که می توان بر یک ملت روا داشت . آنها مادر دارند ، فرزند دارند ،
همسر دارند ، پدر دارند و خویشانی خوب که بی تاب رنج های شان هستند .
۲ – زنان زندانی . تاریخ ایران سرشار از شان و منزلت برای زنانی بوده که
مظهر رافت و محبت اند . در سرزمین باستانی ایران ، تندیس الهه ها و مادرها
، نه تنها نماد پرستش و باروری است بلکه سمبل احترام عمیق تاریخی این
سرزمین کهن به زنان بوده است . قران نیز یک سوره را به طور مشخص به زنان
اختصاص داده و با انتخاب واژه ” ام ” به معنای ریشه و اطلاق آن به مادر ،
فهم زبان شناختی والایی را برای درک جایگاه زن پیش رویمان نهاده است .
زنان زندانی جنبش سبز ایران نمونه ای از سلحشوری و استقامت زنان ایرانند
. آیا حاکمیت می خواهد با این همه بدعت درستم و سرکوب و بی احترامی به
زنان ، تمامی رهنمودهای قرانی و سرافرازی های تاریخی ملت ایران را نادیده
بگیرد .
۳- فعالان و مشاهیر سیاسی . سران و مشاوران و همکاران آزادیخواه و
مغزهای متفکر و جان های بی قراری که جر سرافرازی ملت ایران و ایرانی استوار
و با هویتی والا ، هیچ داعیه ای در سر ندارند . آنها خواهان تحقق شاخصه
های این پروژه های ناتمامند .آنان پیشوای پهلوانان معاصر جهانند .
حاکیت می توانست ذهن فعال و توان اجرایی این آزادگان را در جهت عظمت و
سرافرازی ایران به کار بگیرد . اما در عوض عمر گرانمایه آنها را ذخیره
خاطرات دحمه های تاریک زندان کرده است .
۴- طرفداران و فعالان حقوق بشر . بیش و پیش از هر تمدنی و هر کشور ی ،
خقوق بشر در ایران سابقه تاریخی دارد . منشور کورش کبیر یکی از آنها است .
اما آیا از کتاب آسمانی ما ، قران ، که با نام خدا شروع و با مردم و سوره
ای به نام مردم ” ناس ” پایان می پذیرد ، مکتوبی والاتر و مزین تر در حقوق
بشر می توان یافت ؟
آیا این وهن ملی و ملت ایران نیست که حاکمیت حقوق بشر را دارای خاستگاهی
غیر ایرانی قلمداد می کند ، تا به بهانه آن فعالان حقوق بشر را نوکر و
وابسته به بیگانگان و مخل امنیت کشور معرفی کند و آنها را دچار میخ دخمه ها
و پستوهای زندان ، رنج دهد .
۵- اقوام و ملیت ها و اقلیت ها . ایران سرزمینی متکثر از اقوام ، ملیت
ها ، نژادها و زبانها ست . در ترمینولوژی علوم انسانی امروز ، ایران یک
کشور ” مالتی کالچرال ” و چند فرهنگی است . از این رو از یک فرصت بزرگ برای
خلاقیت و شکوفایی ملی برخوردار است .
در ترمینولوژی و اصطلاج شناسی قرآنی ” شعوب و قبائل ” یک تولید یا به
اصطلاح قران جعل و قرار الهی است و زبان و رنگهای متنوع انسان های کره زمین
، آیه الهی نامیده شده است .
آنها به به دنبال خودمختاری اند و نه جدایی طلبی . آرمانخواهانی آزادی
خواهند که جز احترام و عظمت خود و ملت ، چیزی نمی خواهند . قانون اساسی نیز
هیچ محدودیتی برای آزادی و احترام به آنها قائل نشده است . ضمن اینکه
توسعه فرهنگی آنها را تشویق و ارج نهاده است .
۶- روزنامه نگاران ، هنرمندان و اصحاب رسانه . در دنیای مدرن ، روزنامه
نگاران و هنرمندان یعنی انسان های آزادیخواه ، حق طلب و غیر وابسته . که
عضو هیچ جناحی نیستند و به میز و دستک و قدرتی وابسته نیستند . اگر آفتاب و
مهتاب را در دستان او قرار دهند ، جز دفاع از حق ، دفاع از مظلوم ، دفاع
از آزادی و دموکراسی پیشه ای بر نمی گزیند . حضور روزنامه نگاران و
هنرمندان و اصحاب رسانه ترجمان آزادی و زیبایی یک ملت است . دنیای جدید بی
وجود آنها نمی تواند لحظه ای خود را باز تولید کند و ناچار به قهقرا می رود
. آیا قلم که دارای انچنان عظمتی است که خداوند به آن قسم خورده “نون و
القلم ” و تنها ابزار هنرمند و روزنامه نگار است ، سزاوار چنین جفایی است .
۷- دیگران و گروگان ها . نمی دانم چگونه کسانی از موضع قدرت ، در ذهن
خود گروه هایی من در آوردی تولید می کنند و انسان های بی گناه را در خیال
خود در آن گروه ها جاسازی و سپس دستگیر می کنند و با برچسب های عجیب و غریب
و انواع تهمت ها در زندان نگه می دارند و یا اعدام می کنند . این از
بدترین نوع مجازات ، بلکه نوعی انتقام کشی نخ نما شده برای ایجاد محیط
ارعاب و وحشت است .
پس قسم به بهار ، که این زندانیان آزادگانند
منبع: کلمه